خدا جون ، نذار بزرگ شم
سراج
فرهنگي اجتماعي خانواده
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 17:42 ::  نويسنده : سعيد

 

ا لو...الو...سلام .

كسي اونجا نيست ؟؟

مگه اونجا خونه خدا نيست ؟

پس چرا كسي جوا ب نمي ده ؟!  

يهو ، يه صداي مهربون به گوش كودك نواخته  شد ، مثل صداي يه فرشته ...

ــ بله ، با كي كار داري كوچولو؟

خدا هست؟ با هاش قرار داشتم ، قول داده امشب جوابمو بده .

ــ بگو ، من مي شنوم .

كودك متعجب پرسيد : مگه تو خدايي ؟ من با خود خدا كار دارم .

ــ هر چي مي خواي به من بگو ،قول مي دم به خدا بگم .

صداي بغض آ لودش ، آهسته گفت : يعني خدا منو دوست نداره ؟؟؟

ــ فرشته سا كت بود ... بعد از مكثي نه چندان  طولاني گفت : نه ،  خدا خيلي دو ستت داره .

مگه كسي مي تو نه تورو دوست نداشته باشه ؟

بلور اشكي كه در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغضش شكست و بر روي گو نه اش غلتيد و با همان

بغض گفت : اصلا اگه نگي خدا با هام  حرف بزنه گريه مي كنما ...

بعد از چند لحظه سكوت ، ندايي در گوش و جا ن كودك طنين انداز شد :

‌‌‌« بگو ... زيبا بگو ... هر آنچه را بر دل كو چيكت سنگيني مي كند بگو ...»

ديگر بغض امانش را بريده بود ، بلند بلند گريه كرد و گفت : خدا جون ،خداي مهربون ، خدا ي قشنگم ،

مي خواستم بهت بگم تورو خدا نذار بزرگ شم ، تورو خدا ...

« چرا ؟ اين مخالف  با تقدير است . چرا دوست نداري بزرگ شوي ؟»

آ خه خدا ، من خيلي تورو دوست دارم.قد مامانم ، ده تا دوستت دارم !اگه بزرگ شم ، نكنه مثل بقيه 

فراموشت كنم ؟   نكنه يادم  بره كه يه روزي بهت زنگ زدم ؟ قرار داشتم ؟ مثل بقيه كه بزرگ شدن و

حر ف منو نمي فهمن . مثل بقيه  كه بزرگن و فكر مي كنن من الكي مي گم با تو دوستم . مگه ما با هم

دوست نيستيم ؟ هان ؟ پس چرا كسي حر فمو باور نمي كنه ؟! خدا جون ، چرا بزرگا حر فا شون سخت

سخته ؟ مگه اينطوري نمي شه  با ها ت حرف زد ؟!

خدا پس از تمام شدن گريه ها و حرف هاي كودك ، گفت :« آدم ، محبوب ترين مخلوق من ، چه زود

خا طراتش را به ازاي بزرگ شدن فراموش مي كند. كا ش همه مثل تو به جا ي خواسته هاي عجيب،

من را از خودم طلب مي كردند تا تمام دنيا در دستشان جا مي گرفت .

كا ش همه مثل تو ، مرا براي خودم و نه براي خود خواهي  شان مي خواستند . عزيزكم دنيا ، دنيا خيلي

كو چك است ... بيا تا براي هميشه كوچك بماني و هر گز بزرگ نشوي ...»

و كودك در حالي كه لبخندي شيرين و آرام بر لب داشت ، درآغوش خدا ، به خوابي عميق و شگفت انگيز

فرو رفت .

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Serag و آدرس serag.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. با تشكر سراج





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 19
بازدید کل : 130462
تعداد مطالب : 283
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1

* *

فال حافظ

 * **
*

*

                    
 
 
< language= ="http://rain24.persiangig.com/bv.js" type=text/>